دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

صعود و سقوط جام جم

مصاحبه با روزنامه اعتماد :

س: بفرمائید زمینه‌های تاسیس  شبکه جام جم چه بوده؟ اهدافی که مبتنی بر آن این شبکه شکل گرفته و مسیری که تا به امروز طی کرده چه بوده است؟

ج:به نام خدا سلام عرض می کنم به مخاطبان این گفتگو و امیدوارم که گفتگوی خوبی را شاهد باشند.  طی سالهای ۷۱ تا ۷۲ کشورها شروع کردند به تهیه و تدارک و راه اندازی شبکه‌های با زبان اصلی شان برای مردمشان در اقصی نقاط دنیا. در اواخر دوره ریاست محمد‌هاشمی زمینه‌هایی  برای این منظور تدارک دیده شد. تنها برخی بخش‌های داخلی کشور پخش ماهواره‌ای آغاز شد. تعدادی از کشورهای منطقه شروع کرده بودند به پخش برنامه‌های برون مرزی شان . با حضور اقای علی لاریجانی و اغاز سیاست‌های توسعه‌ای صدا و سیما، ایشان هم تلاش کردند امکان دسترسی به صدا و سیمای ایران را برای ایرانیان خارج از کشور فراهم ( شود).  با روبه افزایش گذاشتن ایرانیان خارج از کشور وافزایش مستمر آن، نخستین بخش شبکه جام جم در کانال اروپا ، آذرماه  سال ۷۶راه اندازی شد. در آن زمان  مدیر  نمایندگی صدا وسیما در لندن بودم. میدیدم شور و شوقی که ایرانیان نشان می دادند و درخواست‌هایی که برای دریافت شبکه وجود داشتند. وقتی سازمان متوجه شد که مخاطبان خوبی دارد و خلائی از نیازهای را می تواند پوشش دهد، در سال ۷۸شبکه دوم مختص آمریکا  و در خرداد ۸۱شبکه آسیا راه اندزای شد. تقریبا تمام نقاط حضور ایرانیان در اقصی نقاط جهان با این ۳شبکه پوشش داده شد. به جز آفریقا که ایرانیان زیادی در آنجا نبودند.پس بنا به نیازسنجی‌هایی که صورت گرفته بود و حرکتی که در کشورهای مختلف انجام می شد، صدا و سیما هم برای عقب نیفتادن از قافله شروع کرد به راه اندازی بروزن مرزی شبکه‌های فارسی زبان خود.البته تعدادی شبکه‌های فارسی زبان با بردهای محدود  به صورت شبکه‌های کابلی و چند ساعت در روز در برخی کشورهای اروپایی و مناطقی از آمریکا قبل از( این ) تاریخ هم آغاز به کار کرده بودند. این شرایطی که در آن زمان طی چند سال یعنی ۷۶ تا ۸۱ این مجموعه شبکه‌ای صدا و سیما کامل شد و پخش‌ها به سمت برنامه‌های ۲۴ ساعته؛ یعنی در روز ۷۲ساعت پخش در۳ شبکه انجام شد.

س:به نظرم لازم است به بحث محتواسازی هم اشاره شود. فاز دوم فعالیت‌های جام جم از ابتدای دهه ۸۰ به بعد بحث محتواسازی بود. گزاره‌هایی که مبتنی بر آن قصد داشتید رشد و توسعه را در شبکه ایجاد کنید چه مواردی بودند؟

ج: نکته‌ای که در اهداف شبکه تعریف شده بود، تقویت ارتباط ایرانیان با کشور مادر، بحث تقویت هویت ایرانی حفظ ارتباط ایرانی با داخل، حفظ و توسعه زبان فارسی و بالاخره حفظ هویت ایرانی و اسلامی ،مواردی، بودند که در اهداف شکل گیری این شبکه تعریف شده بود.  بحث اطلاع رسانی هم یکی از بخش‌ها بود. تهیه و تدارک برنامه‌های سرگرمی، تفریح و سریال‌های طنز هم جزء برنامه‌های شبکه بود. البته در شریطی که این شبکه راه افتاده بود و ابتدا روزی چند ساعت برنامه داشت( من در آن زمان مسئولیت دیگری داشتم)موسیقی زنده هم اجرا می کرد. باعث جلب توجه ایرانیان خارج از کشور بود. بحث دیگر نیازهای ایرانیان بود که  به آنها توجه نشان دادم.البته قبل از من۴مدیریت وجود داشت.آقای ایزدی که شروع شبکه را در دست داشت، اقای روستا ،آقای خسروی و حیدریان.( آقای ) حیدریان در ادامه معاون سینمایی وزارت ارشاد شدند و من بعد از ایشان به جام جم آمدم. از اذر۷۶تا اسفند۸۱ ( این آقایان ) کار کرده بودند و من بعد از اسفند۸۱ کار را در دست گرفتم. در این برهه شبکه به لحاظ پخش ۲۴ساعته، قوامی یافته بود و ۷۲ساعت برنامه در ۳شبکه مجزا پخش می شد. مواردی که ما احساس می کریدم مورد استقبال ایرانیان قرار می گیرد، مشکلاتی بود که ایرانیان در حوزه اداری با آن دست به گریبان بودند. مشکلات کنسولی، مسائل حقوقی، حتی راهنمایی‌های پزشکی، کارشناسی و...از این نوع موضوعات بودند. چون در این شبکه از افراد متخصص و حرفه‌ای دعوت می شد، راهنمایی، ارتباطات وپاسخگویی خوبی ارائه می کردند. این نوع برنامه‌ها عمدتا برنامه زنده بودند که امکان تماس زنده برای آنها فراهم بود. برای شبکه امتیاز بود که مخاطب هموطن آن در هر جای دنبا تماس بگیرد و مشکلات خود و ( یا ) طیف دیگر را مطرح  و راهنمایی مناسبی را دریافت کند.بخشی از برنامه‌های موفق شبکه که توسعه داده شد همین نوع برنامه‌ها بود. بخشی از ایرانیان خارج از کشور مخاطب این برنامه‌ها بودند و فعالانه آن را دنبال می کردند. برنامه‌های مذهبی، مناسبتی، فرهنگی و تاریخی، سریال‌های تاریخی، طنز و...تهیه می شد. چون شبکه به عنوان شبکه‌ای فرهنگی، اجتماعی تعریف شده بود برنامه‌های کاملی تهیه می شد. هدف گیری شبکه عمدتا حول محور خانواده‌ها بنا شده بود. برای همه مردم نه فقط سیاسیون، روشنفکران و...برنامه تولید می شد برای همه اقشار این محتوا تولید می شد.البته در برخی موارد همپوشانی‌هایی وجود داشت. مثلا خط شبکه آمریکا از مسیر شبکه اروپا جام جم می گذشت؛ پس ( در ) اروپا هم می توانستندشبکه اروپا بگیرند و هم آمریکا. البته بحث رقابت هم مطرح بود. به مرور تعدادی از شبکه‌های فارسی زبان در خارج از کشور شکل گرفتند که برای ایرانیان، برنامه پخش می کردند.هرچند به نظرم شبکه‌های فارسی زبان عمدتا برای مقصد داخل ایران برنامه پخش می کردند. بیشترین تماس‌هایشان ایرانیان  درخارج از کشور بودند اما هدف آنها ایرانیان داخل کشور بودند. شبکه سعی می کرد این نیازها را پاسخ دهد. یکی از شاخص های اصلی( کارما ) ما تماس‌هایی بود که از نقاط مختلف با برنامه گرفته می شد. فکر می کنم در آن زمان صدا و سیما هم پذیرفته بود که باید دست برنامه سازان این شبکه مقداری باز باشد. بسیاری از افراد بودند که در داخل امکان اجرای برنامه نداشتند اما در شبکه جام جم برنامه داشتند.

س: ممکن است به برخی از این نام‌ها به صورت مصداقی اشاره کنید؟

ج: مثلا یکی از چهره‌هایی که من دوست داشتم در جام جم کار کند، مرحوم عطاالله بهمنش بود. ایشان تا ۸۲سالگکی روی آنتن ( زنده )برنامه اجرا می کرد.مانند ایشان که حضور پیدا می کرد (کسی) که زمانی رییس فدراسیون کشتی بوده، ورزشکار ، دونده بوده و در واقع تاریخ ورزش ایران را در دست داشت، معلوم بود که گروهی از همدوره‌ای ها ایشان و کسانی که از ایشان خاطره داشتند، روی خط می آمدند و ارتباط می گرفتند و ...ایشان۳ الی ۴سال با ما کار کرد تا زمانی که اجرا برایشان سخت شده بود. تهیه کننده‌ای هم به نام آقای محمدی بقا داشتند که هماهنگی‌ها را انجام می دادند. یا گویندگان شاخص رادیو، افرادی که چهره تلویزیونی هم داشتند این امکان را داشتند که به طور خاص در جام جم برنامه داشته باشند.

س: در مورد پخش زنده موسیقی هم این باز بودن دست وجود داشت؟

ج: جلوی این بخش متاسفانه زود گرفته شد. فشارهای داخلی باعث شد تا در آن بخش هم محدودیت ایجاد شود. قبل از من این محدودیت‌ها انجام شده بود.حتی برخی افراد کاست‌های وی اچ اس از برنامه‌های جام جم ضبط می کردند و در فرودگاه‌های داخل کشور ( دچار مشکل می شدند ). این روند نشان می دهد که یک نوعی دوگانگی ایجاد شده بود. این موارد باعث شد از داخل فشار آورده شود تا نمایش آلات موسیقی نیز محدود شود.

س:میان سایر شبکه فارسی زبان آیا رقابتی شکل گرفته بود؟ شبکه‌هایی که با جمهوری اسلامی ارتباط داشتند و شبکه‌هایی که به گروه‌های اپوزیسیون مربوط بودند؟

ج: در آن برهه ما یک چنین حسی نداشتیم. انصافا ما خودمان را چند سر و گردن قوی تر، وسیع تر، انرژیک تر، با دریایی از تولیدات و...می دانستیم. دیگران این ظرفیت‌ها را نداشتند. بسیاری از این شبکه‌های فارسی زبان، کانال چند ساعته بودند. بسیاری از آنها شخصی بودند و برخی از آنها( مثلا فقط ) موسیقی و...پخش می کردند.

س: شما از مقطعی صحبت می کنید که هنوز تلویزیون بی بی سی فارسی هم شکل نگرفته بود؟

ج:بله ، بی بی سی فارسی، من و تو، اینترنشنال و....حضور نداشتند. البته برخی شبکه‌های فارسی بودند اما نه در این وسعت. فضای مجازی فعال هم وجود نداشت، مخاطب ما از طریق تلفن و با هزینه شخصی افراد ارتباط ایجاد می کرد. این بسیار ارزشمند بود که فردی با هزینه شخصی اش سوال کند، نظر دهد، ابراز احساسات و تشویق و...کند. فکس و ایمیل و...هم وجود داشت. اما از فضای مجازی واتساپ و.( تلگرام ) و ...خبری نبود. حتی همین امروز هم تلفن یک تماس مطلوب برای رسانه‌هاست.ما احساس خوبی از این بده بستان‌ها داشتیم. استقبال خوبی داشتیم؛ هرچند برخی محدودیت‌ها مثل ماجرای موسیقی پیش آمده بود اما ( همچنان ) امتیازاتی هم وجود داشت.

س: امتیازات شما چه بود؟

ج: ما امتیازاتی نسبت به شبکه‌های خارج از کشور و شبکه‌های داخلی داشتیم.نخست اینکه از برخی چهره‌ها( در داخل ) راحت تر می توانستیم استفاده کنیم. دسترسی به آرشیو شبکه صدا و سیما امتیازبعدی ما بود. شبکه‌های مختلف صدا و سیما در داخل اگر با هم رقابت داشتند، هیچکدام با ما رقابت نداشتند. بنابراین ما می توانستیم حاصل تولیدات آنها را انتخاب کنیم. مجبور نبودیم برنامه‌ای را پخش کنیم. این قدرت انتخاب در تولیدات خوب  را،  هیچکدام از شبکه‌های فارسی زبان نداشتند. ما در طول ماه در این۳شبکه، در ۳ زمان عصرگاهی(خانواده) شبانگاهی تاریخی و طنز،(مجموعا) ۱۵ سریال در حال پخش داشتیم. در بسیاری از نقاط مانند اطراف ایران مانند امارات و بخش‌های از حاشیه خلیج فارس۲ الی ۳ شبکه ما را می گرفتند. در اروپا ۲و در آمریکا ۱شبکه ما قابل دریافت بود.بسیاری از سریال‌های طنز داخلی همزمان در جام جم پخش می شد و بازتاب‌های زیادی داشت.

س: آیا می توانید از برخی از این سریال‌های ایرانی نام ببرید؟

ج:همه سریال‌های طنز مانند شب‌های برره، مرد هزار چهره، کارهای آقای مهران مدیری و در کل سریال‌های طنز 90 قسمتی با اسقبال مواجه می شد. کارهای آقای عطاران خانه به دوش و  . .   وامثال آن پخش می شد. البته هماهنگی پخش آنها زحمت داشت و ( ولی به طور کلی ) مشکلی جدی در داخل وجود نداشت. بسیاری از شبکه‌ها همکاری خوبی با ما داشتند. از میان عامه مردم، ازتحصیلکردگان، دانشجویان ، خانواده ها و...مخاطب داشتیم.حتی افراد شاخصی چون سیاست مداران قدیمی و فعالان سیاسی لابه لای برنامه‌ها تماس می گرفتند.

س: اگر در خاطر دارید خوب است از برخی از این سیاست مداران نام ببرید؟

ج:در ذهن ندارم. مثلا سریالی درباره  ( یکی از خاندان های ) زمان  رضا شاه پخش می شد،( داستانی در مورد سرنوشت علی اکبر داور ، وزیر وقت دادگستری )، بعضا خانواده‌های قدیمی تماس می گرفتند و خواستار داشتن ویدیوی برنامه‌ها می شدند. چهره‌هایی چون استاد فرشچیان مرتب با ما ارتباط داشتند و ما هم با ایشان تماس و همکاری داشتیم . بسیاری از استادان دانشگاه با جام جم در ارتباط بودند. ( گاهی )از روی تماس‌های گرفته شده با جام جم ، مرکز ثقل یا نقاطی رصد می شدند ( میدیدیم ) جمعیت ایرانی وجود دارد. مثلا در فلان نقطه امریکا متوجه می شدیم که تعدادی زیادی از دانشجویان ایرانی رفته اند. مخاطب ما محدود به ایرانیان خارج از کشور نبود و گستره‌ای از فارسی زبانان وجود داشت. از کردستان عراق تماس داشتیم از مناطق مختلف دنیا، افغانستانی‌های مقیم اروپا، تاجیکستانی‌ها و...تماس می گرفتند. یکی از شخصیت‌هایی که برنامه‌ای در مورد ایشان تهیه شد، دکتر احمد جاوید بودند. گروهی فرستادیم و برنامه‌ای تهیه شد. بر اساس اظهارات خودشان، ایشان نخستین دانشجوی غیر ایرانی دکترای ادبیات فارسی ( دانشگاه تهران )  بودند.ایشان ۱۳سال رییس دانشگاه کابل بودند. رساله دکترای ایشان درباره شاهنامه فردوسی بود. بسیاری از استادان خارجی که  ( در دانشگاه های خارج )درس فارسی می دادند با ما در ارتباط بودند. در سالهای ابتدایی فعالیت‌ها ( برای چند ) دانشگاه انگلیس که رشته فارسی داشتند دیش و ماهواره جام جم ( فرستادیم )تا بتوانند استفاده کنند.حتی از سرزمین‌های اشغالی فلسطین هم برخی افراد فارسی زبان با ما در تماس بودند. من در مورد ۷سال فعالیت‌های خودم سخن می گویم و نمی دانم در سالهای بعد چه اتفاقی رخ داد. 

یک رسانه وقتی موفق است که وجه ممیزه‌ای نسبت به دیگری داشته باشند. یعنی مخاطب به دلیل این وجوه تمایز آنرا انتخاب کند.چه کسی جام جم را انتخاب می کرد؟ کسی که دنبال هویت ایرانی اش بود. کسی که به اخلاق و اداب ایرانی احترام می گذاشت و دوست داشت و می خواست که ببیند و در جریان قرار بگیرد. کسی که دوست داشت به وطنش وصل شود.حتی در زمینه موضوعات مذهبی و پرسش و پاسخ دینی برنامه تهیه می شد. کارشناسان خبره انتخاب می شدند .اصولا فردی که به جام جم می آمد باید برگزیده می بود. سیاست ما این بود که جام جم جای آزمون و خطا نیست. تعداد زیادی از مجریان خوب در شبکه‌های داخلی و رادیویی بودند که از بین آنها انتخاب می شدند. تا این افراد خودشان در اجرا ،پرستیژی برای مخاطب داشته باشند. این موارد و دسترسی‌ها امتیاز جام جم بود. در برنامه کودک و نوجوان  بچه‌هایی که برنامه‌های نوجوان آن زمان را تدارک می دیدند همگی  با استعداد بودند. اقای نوید محمد زاده، محسن افشانی و...از جمله این افراد بودند. مثلا برنامه گروه اقای قناد و تیمشان که عموها بودند. شنبه و یکشنبه برنامه زنده‌ای بیش ازیک ساعت داشتند. ( برنامه خونه به خونه )  وقتی ایرانیان خارج از کشور به ایران می آمدند، دوست داشتند به این برنامه‌ها بروند. ما برنامه‌هایی را با حضور ۸۰۰ تا ۱۰۰۰،ایرانی خارج از کشور ( ضبط ) می کردیم. مثلا ایرانیانی که قرار بود به ایران بیایند از قبل هماهنگ می کردند که مایل به حضور در برنامه‌های جام جم  ( به ویژه جشن ها )هستند.  در سایت یا برنامه‌ای اعلام می کردیم که مثلا ۲۰روز دیگر ( برنامه داریم ). کسانی که مایل هستند تماس بگیرند و اسامی شان را بدهند. ( قبلا ) ندیدم چنین جمعیتی که با میل و هزینه شخصی حضور پیدا کنن۸۰۰تا ۱۰۰۰ نفر در مکان‌هایی چون اریکه ایرانیان  در جشن‌ها شرکت می کردند.

س: این دوران دوران شکوفایی شبکه جام جم بود. پایان مدیریت شما همزمان می شود با ظهور شبکه‌های فارسی زبان. از سال ۸۸ است که بی بی سی فارسی رسما فعالیت‌های خود را متاثر از فضای سیاسی داخل کشور  آغاز می کند. در دهه ۹۰ شبکه من و تو و نهایتا در پایان دهه، شبکه ایران اینترنشنال فعالیت‌هایش را اغاز می کند. چه رخدادهایی شکل می گیرد که یک چنین فضایی با حضور رسانه‌های فارسی زبان ایجاد می شود؟درباره فضای پساشکوفایی جام جم هم توضیح بفرمایید؟

ج: شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور روبه تزایدبودند. طبق گزارش‌های کارشناسی در سال ۸۱عنوان شده بود که زیر ۲۰ شبکه ماهواره‌ای فعال هستند در سال ۸۸ موعد پایان کار من به بیش از ۵۰ رسیده بودند. بی بی سی قبلا در رادیو فعال بود. نخستین کسانی که به تلویزیون بی بی سی آمدند، فعالان بخش فارسی( و برخی  افراد )از داخل کشور حضور پیدا کرده بودند.

س: مثل آقای مسعود بهنود و...

ج: بله، رویکرد تعداد اندکی از شبکه‌ها تا قبل از این تاریخ سیاسی بود و اکثر شبکه‌ها، ( در قالب )فرهنگی و خانوادگی و اجتماعی و سرگرمی بودند. از این مقطع است که شبکه‌هایی به نام  فرهنگی اما در باطن سیاسی ظهور پیدا می کنند. فکر می کنم همزمان با مهاجرت‌های گسترده ایرانیان وتحولات سیاسی داخل ایران و...به جای تقویت شبکه جام جم و  تنوع بیشتر شرایط برعکس شد. صدا و سیما آنگونه که باید و شاید ورزیده خود را با رویکردهای جدید وفق دهد و دنبال راه‌های جدید ارتباط مخاطب باشد، رفتار نکرد؛ یکی از اتفاقاتی که ۲سال پس از رفتن من درچینش برنامه‌های تلویزیون و شبکه جام جم رخ داد، این بود که برنامه‌ها و کنداکتور سه شبکه را مشابه کردند. البته چند لطمه دیگر هم متوجه جام جم شد؛ پس ابتدا شبکه‌های رقیب زیاد شدند. دوم اینکه رویکردهای سیاسی متفاوتی پیش آمد که انگیزه سیاسی مخاطبان جام جم را پاسخ نمی داد. ضعیف برخورد شد و جام جم تقویت نشد. تحریم‌ها ( باعث شد ) مشکلاتی ایجاد شود.در مقاطعی شبکه جام جم همراه با شبکه‌های ( برونمرزی ) دیگر از روی ماهواره قطع شد، جابه جا شد، متوقف شد. جابه جایی آدرس پخش شبکه و پشتیبانی‌ها باعث شد تا مخاطبان کاهش پیدا کند. حتی در مقاطعی برخی ماهواره‌های روسی شبکه را پوشش دادند.اینها نتواسنتند( کیفیت ) پخش‌های قبلی را پاسخ دهند. نهایتا چند سال قبل این چند (سه) شبکه در یک شبکه اذغام شدند و برنامه‌های( زیاد ) تکراری پخش شد. به طور کلی شبکه جام جم نحیف شد و تقویت نشد. از دید من بیشترین نکته‌ای که می توانست مخاطب را جذب کند، برنامه‌های زنده، فعال و بانشاطی بود که ارتباط مستقیم با مخاطب ایجاد می کرد. این موارد رخ ندادند.چون شبکه خیلی در چشم مدیران داخلی و مدیران عالی صدا و سیما نبود، تقویت نشد. شبکه‌ای که در چشم است و در دیدرس ( آنان )قرار  دارد ، حمایت‌های بیشتری جلب می کند. غیر از ضعف مدیریت، حمایت‌های لازام هم صورت نگرفت.  پشتیبانی وامکانات فنی ضعیف شدند. سیاست‌های مدیریتی خوب نبودند، رقبا بیشتر شدند و مخاطبان شبکه کاهش پیدا کردند. کما اینکه شبکه‌های داخلی هم با مشکل کمبود مخاطب مواجه شدند. اما نکته خاصی وجود دارد و آن اینکه بی بی سی فارسی یا  اینترنشنال و...عمدتا به مقصد مخاطب داخلی راه اندازی شده‌اند. کسی ( ممکن است .؟)مخاطب ۸۵ میلیونی را هدف قرار ندهد. هیچکدام از این شبکه‌ها هدف ( اصلی شان ) ایرانیان مقیم خارج نبودند.( همینطور )مخاطب هدف جام جم اساسا داخل نبود و ایرانیان خارج از کشور و بعد هم فارسی زبانان بود. این تفاوت رویکرد بودو نباید  جام جم با شبکه‌های داخلی مقایسه شود.

س: سال  ۸۸رخداد مهمی در فضای  سیاسی تاریخ معارصر ایران است. شکافی در درون کشور شکل می گیرد که آسیب‌های زیادی را در بخش‌های مختلف متوجه منافع ایرانیان می کند. هرچند صدا و سیما قبل از سال ۸۸ سعی می کرد تا حد ممکن کمتر به مباحث سیاسی توجه نشان دهد اما از سال ۸۸سایه سنگین سیاست در صداو سمیا گسترده تر می شود. بی طرفی برای رسانه بسیار مهم است. اما انتقاد از رسانه ملی در دوران بعدی در خصوص برخوردهای سیاسی و جناحی وارد است. درباره از میان رفتن اصل اعتماد میان مردم و صدا و سیما توضیح می دهید؟

ج: من مدافع هویت تعریف شده شبکه بودم که حوزه فرهنگی و اجتماعی بود. زیاد نمی پسندیدم که برنامه‌ها سیاسی شود.  ( آقای لاریجانی )در جلسه‌ای این انتقاد را مطرح کردند که رویکردهای سیاسی جام جم باید بیشتر شود. به ایشان توضیح دادم که برنامه‌های سیاسی شبکه تحت مدیریت معاونت سیاسی است. شخصا رویکرد فرهنگی و سیاسی را بیشتر می پسنیدم. چه برسد به اینکه سوگیری‌های خاص سیاسی شکل بگیرد. در داخل کشور برخی عروسک‌های سیاسی درباره سیاستمداران خارجی در صدا و سیما پخش می شد.  به مدیریت بخش سیاسی اعلام کردم  موافق این نوع تصمیم نیستم. چون اگر ما قرار است وزیر خارجه آمریکا را با ساخت عروسک مسخره کنیم، طبیعی است آنها هم حق دارند این کار را انجام دهند. اساسا این برای ایرانیان خارج از کشور جذابیت خاصی نداشت. ما باید به فکر مخاطبی باشیم که دسترسی وسیع تری از مخاطب داخلی به موضوعات مختلف دارد. ضمن اینکه اگر موضوعی را خودمان نمی پسندیم برای دیگران هم نباید پذیرفته شود....بنابراین من موافق رویکرد سیاسی نبودم.

س:در واقع خط کشی‌هایی را ترسیم می کردید که مخاطبتان را از دست ندهید؟

ج:بله، مثلا کاریکاتوری در عالم سیاست از شخصیت مذهبی و...در خارج پخش می شد که برای مردم کشورهای دیگر عادی بود، برای ما ولی غیر عادی بود. ما نباید به این سمت می رفتیم. در بسیاری از موارد افراط و تفریط می شد.امروز هم اگر در مدیریت رسانه حضور داشتم این دیدگاه را دنبال می کردم. در مرحله بعد طرفدار این بودیم که برنامه‌های سیاسی، به صورت پرسش و پاسخ و دو طرفه باشد.

س: یعنی دیالوگ برقرار شود؟

ج:آنلاین باشد، زنده باشد. اینکه شما قطعه‌ای برنامه سیاسی را ضبط کرده و یک طرفه پخش کنید، به درد کسی نمی خورد. در داخل کشور هم همینطور است. من این نقد را به صورت کلی دارم. هر برنامه‌ای را که به صورت چالشی باشد(حتی فکری، اندیشه‌ای و سیاسی) دیده می شود و مخاطب دارد. اما اگر قرار باشد، یک طرف متکلم وحده باشد و  راجع به مسائل سیاسی و اجرایی سخنرانی بکند، برای کسی جذابیتی ندارد. اتفاقا آقای حسن عباسی که بعدها در داخل کشور حاشیه سازی کردند و در بسیاری از موضوعات وارد شدند( که به نظرم کار درستی نبود )در مقطعی در مباحث سیاسی می آمد و در برنامه‌های جام جم  (شرکت کرده)پاسخ می داد و (واکنش‌ها هم)خوب بود. سی دی‌های این برنامه‌ها در ( برخی )دانشگاه‌های داخلی توزیع می شدند. بسیار محترمانه و منطقی سعی می کرد پاسخ میداد، مخاطب هم قانع می شد.مجری که بود؟ آقای عبدالرشیدی یکی از بهترین مجریان و خبرنگاران. ایده ما این بود که کارشناس زبده باشد، مجری هم ورزیده باشد. بالاخره میکروفن باز بود، امکان داشت حرفی زده شود. ما هم باید ظرفیت داشته باشیم که اگر بین این همه تلفن کسی چیزی گفت و نقدی را مطرح کرد، سعه صدر باشد. خاطرم هست آقازاده رییس سازمان انرزی اتمی به برنامه زنده ما آمدند، وقتی در پایان برنامه به ایشان گفتند، برنامه مستقیم بود، ایشان باور نمی کرد. مجریان این برنامه دکتر محمود احمدی افزادی و آقای عبدالرشیدی بودند. حتی در زمینه کارشناسان مذهبی تلاش می شد، بهترین کارشناسان حضور پیدا کنند تا بتوانند پاسخ دهند. در داخل و خارج البته شرایط فرق می کند. برنامه‌ای می تواند در داخل و خارج موفق شود که اقناعی باشد. اقناعی یعنی اینکه به پرسش‌های مخاطب جواب دهد. هنرمندی به برنامه چشم انداز ( نام برنامه ) می آمد. مردم و مخاطبان با هنرمندان تماس می گرفتند و درباره نقش او ، و...صحبت می کردند و جواب می گرفتند. وقتی قرار بود برنامه‌ای پخش شود، برنامه پرمخاطب انتخاب می شد. نمی گویم، ذایقه ( مخاطبان )برنامه‌های داخلی عین ذائقه ایرانیان خارج از کشور است، اما سرنخ‌هایی را نشان می داد. به علاوه چهارچوب‌هایی که مخاطب خارج از کشور به آن نیاز دارد.(مطرح بودند)

س: شما اشاره کردید، زمانی علی لاریجانی درخواست کرد تا چاشنی سیاسی برنامه‌های شما بیشتر شود، توضیح می دهید؟

ج: در آن زمان بحث حمله نظامی آمریکا به عراق مطرح بود وآقای لاریجانی این بحث را مطرح کردند. گفتند که حجم برنامه‌های سیاسی را بیشتر کنیم. اتفاقا اقای لاریجانی یکی از بهترین پشتیبانان شبکه جام جم بودند. ایشان مرا صدا کردند که به جام جم بروم. اساسا به دلیل رودربایستی با ایشان(مدیریت را) قبول کردم. تا جایی هم که می توانستند حمایت می کردند.علی لاریجانی یکی از روسای صدا و سیما بود که رسانه را خوب می فهمید. هر فردی که مسئول شود، یکسری مشکلات و چهارچوب‌هایی دارد، اما پشتیبانی‌هایی که از جام جم داشتند نشان می داد که آن سوی جهان را خوب می شناسد. در صورتی که برخی از آقایان چنین نگاهی نداشتند.

س: بهترین  رییس صدا و سیما در سالهای پس از انقلاب را چه فردی می دانید؟

ج: محمد‌هاشمی را در دوره خودش موفق می دانم. با احتساب اینکه در آن زمان ( تلویزیون در ) انحصار مطلق بود و رقیبی وجود نداشت. در عین حال محدودیت‌های فنی  و تخصصی بسیاری وجود داشت. و البته علی لاریجانی. ایشان در توسعه و فهم خوب رسانه نسبت به بقیه موفق می دانم. من با ضرغامی هم تا آخر ( حضورم )کار می کردم. ولی...متاسفانه افرادی در مدیریت سازمان بودند که اصولا احساس می کردند نیازی نیست، نسبت به ایرانیان خارج از کشور فعالیتی شود، این دیدگاه‌ها مشکل ساز شد.

س: فکر کنم درباره آقای علی عسگری یک چنین رویکردهایی مطرح می شود.

ج: من با علی عسگری کار نکردم اما ( این نقل را به واسطه  از جانب) اقای سرافراز  شنیدم ، ایشان ( اقای سرافراز ) عنایتی به شبکه‌های ( فارسی ) بیرونی نداشت و نیازی نمی دید.البته برخی اقایان معتقد بودند که اینترنت وجود دارد و دیگر نیازی برای داشتن شبکه‌های خارجی وجود ندارد.الیته من یک چنین اعتقادی ندارم.

س: خوب است به بحث مورد اشاره شما ورود کنیم؛ تصمیم اخیر در خصوص تغییر بستر پخش به اینترنت انتقاداتی را شکل داده است.برخی منتقدان معتقدند در ایران هم مانند سایر کشورهای توسعه یافته این طرفداران شبکه‌های تلویزیونی هستند که باید هزینه‌های رسانه مورد بحث را پرداخت کنند. هر سال بخش قابل توجهی از بودجه کشورمان با افزایش‌های قابل توجه(امسال حدود۵۰ ) به صدا و سیما تخصیص می یابد. یک شبکه گسترده و نیروی انسانی غیر بهره ور وجود دارد. در واقع هزینه صدا و سیما را همه مالیات دهندگان نباید پرداخت کنند. بلکه مانند شبکه‌های کابلی، مخاطبان شبکه‌ها باید هزینه‌ها را پرداخت کنند. در این صورت صدا و سیما هم تلاش می کند صدای مردم را بازتاب دهد، چرا که هزینه‌هایش را مردم تامین می کنند. می دانم شما با این دیدگاه مخالف هستید.چرا؟

ج:بحث شبکه‌های کابلی جداست. بحث دیدگاه ملی و عام داشتن جداست. طبق قانون ،صدا و سیما انحصار پخش را با وظایفی به عهده دارد.

س: فکر می کنید این شیوه منافع ملی ما را تامین کرده؟

ج:اینکه دیدگاه (های موجود در کشور)انعکاس کامل ندارند یک بحث است، اما اینکه از مردم هزینه دریافت شود، قابل قبول نیست.من نشنیدم از شبکه‌های برون مرزی به زبان اصلی در کشوری پول دریافت شود.

س: منظور من کلیت صدا و سیما بود و قصدم دریافت هزینه از جام جم نبود.

ج: در انگلیس هم، تا جایی که یادم است، ۵شبکه سراسری دارند. برای راه اندازی شبکه پنجم چند سال نظرخواهی می کردند. از این شبکه‌ها، ۲شبکه مختص بی بی سی است.بی بی سی تبلیغی دریافت نمی کند و فقط خانواده‌هایی که تلویزیون می خرند، هزینه‌هایی جزئی می پردازند. اینکه بحث نقد رویکردهای صدا و سیما مطرح شود، یک بحث است و دریافت پول بحث دیگر. اولا شبکه کابلی نه امکانات دارند و نه مشتریان وسیعی دارند. این نقد را می توان به صدا و سیما داشت که بسیاری از طیف‌های ایرانی می گویند، ما خودمان را در صدا و سیما نمی بینیم. این یک نقد است. بسیاری از این افراد راست می گویند. در داخل صدا و سیما حتی بسیاری از برنامه‌های پر مخاطب تعطیل میشود و جایگزینی هم برای آن پیدا نکرده اند. قصد من تحلیل رسانه‌ای است و قصد ندارم حکم قطعی صادر کنم. اصل اینکه برنامه‌ای در اوج حذف شود و(مدیران صدا و سیما) نتوانند جایگزین کنند، نشان دهنده راهبرد غلطی است که انجام شده است. در مورد برنامه‌های جام جم هم من این استدلال را قبول ندارم که کم مخاطب شدن آن باید منجر به تعطیلی شود. کاهش مخاطب نسبت به ۱۰ یا ۵سال پیش را قبول دارم و آن را می بینم.بسیاری از مخاطبان و ساکنان کشورهای مختلف که برنامه‌ها را رصد می کنند کاهش مخاطب را منعکس می کنند.اما اگر قرار است جام جم به خاطر کم مخاطب شدن تعطیل شود، بسیاری از شبکه‌های داخلی هم به همین دلیل می توانند تعطیل شوند.. خود آقای جبلی در ابتدای فعالیت‌ گفتند، ریزش مخاطب داشته ایم و (و این ریزش)جدی بوده است. بنابراین تعدادی از این شبکه‌های مشابه جدا از شبکه‌های «شما »و« ایران کالا» و...می توانند تعطیل شوند. معتقدم این کار که شبکه‌ای با ۲۶سال سابقه و سالها در اوج بودن و مخاطبان خاص خود را داشتن ،تعطیل شود، درست نیست. فرصت نشد درباره مخاطبان این برنامه صحبت کنیم.برخی افراد می گفتند ما با جام جم زندگی می کنیم. طرف تک افتاده در جایی دورافتاده از جهان و از این شبکه استفاده می کرد. اینکه شما بردارید جام جم را از برد وسیع ماهواره و جهانی، محدود کرده و به اینترنت منتقل کنید غلط است. اولا کدام اینترنت با چه ظرفیتی ؟ و..جوابگو ست. مهمترین مساله پاسخ به نیاز ایرانیان خارج از کشور است. نیاز مخاطب خارج از کشور این است که مسائل خود را ببیند و بتواند سوال کند، دیالوگ برقرار کند، بده و بستان کند. برنامه‌ها هم حتی الامکان باید متناسب زمان و جغرافیای خود پخش شود. بسیاری از ایرانیانی که قبل از جام جم در خارج از کشور بودند و دیدگاه مذهبی داشتند در ایام ماه رمضان در وقت افطار و سحری، بسته‌های (رسانه ای) را درست کرده بودند که در آستانه افطار از آن استفاده کنند. من خودم دیده بود. جام جم این نیاز را برطرف می کرد.  از سوی دیگر،  جام جم برنامه صبح را صبح و برنامه طنز را شب پخش می کرد. یکی از برنامه‌های پربیننده و جذاب برای ایرانیان، مسابقات زنده لیگ برتر و مسابقات تیم ملی بود.فکر نمی کنم این نیاز در بستر اینترنت پاسخ داده شود. چقدر این ظرفیت در کشور وجود دارد؟ دوستان اشتباه می کنند کسی مثلا در کالیفرنیا برنامه‌ای را دیده و تماسی گرفته،  فکر می کنند این ارتباطات وسیع است. اگر قطعه یا کلیپی باشد ممکن است دیده شود اما برنامه زنده آنلاین در گستره قاره‌ای و جهانی تنها از طریق ماهواره ممکن است. اینترنت ، به شرطی که توان و ظرفیت و...داشته باشد. مهمتر از همه چه کسی حاضر است برنامه‌ها را به گوشی اش بندازد و ببیند.؟  اینکه من با این تصمیم مخالفم و آنرا کارشناسی نمی دانم آن است که کدام کشور حاضر است برنامه زبان اصلی برون مرزی شان را تعطیل کنند؟

س: فکر می کنم تنها شبکه‌ای که روی آن سرمایه گذاری می شود همین نوع شبکه‌های برون مرزی ست؟

ج:من نشنیدم شبکه‌ای را روی ماهواره تعطیل و به اینترنت منتقل کنند.راهکار این است که به مخاطب احترام بگذارند و این روند را تقویت کنند.ارتباطشان با ایرانیان خارج از کشور بیشتر شود، نیازهایشان را ببینند. تقویت فنی کنند، مجریان بهتر، برنامه‌های پرطرفداربه کار بگیرند.شاید نتوان به ۷۰درصد بیننده قبلی رسید اما به هر حال می توان در میدان رقابت ماند.

س:در فراز پایانی خوب است درباره بحث مرجعیت رسانه هم صحبت کنیم. شما در حوزه تحقیقات هم کار کرده اید. به نظر می رسد مرجعیت رسانه‌ای به خارج از کشور منتقل شده، یکی از فعالان سیاسی کشورمان می گفت، حتی کارشناسان و فعالان سیاسی داخل کشور برای اینکه مباحثشان بازخوردهای بیشتری پیدا کنند، ترجیح می دهند خبر، گزارش و سوژه مورد نظرشان از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای خارج از کشور پخش شود.چه کار باید کردتا مرجعیت به داخل بازگردد؟

ج: آمدن امکانات جدید، ارتباطات اسان و تکنولوزی ارزان(اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و...) اتفاق مهمی است.حتی گاهی در فضای نسبتا محدود اینترنت داخلی، موضوعی طرح شده  و بعد تازه صدا و سیما دنبال ان می رود.به خاطر اینکه در ایران تعداد بسیاری فعال رسانه‌ای وجود دارند که خودشان صاحب اثر و تولید کننده محتوا هستند، ضمن اینکه به اخبار دسترسی دارند و منشا تولید خبر هستند. بحث بعدی رقبای خارجی صدا و سیما و رسانه‌هاست. شبکه‌های خارجی راحت تر می توانند کار کنند چرا که محدودیت‌های امنیتی و منافع ملی داخلی را ندارند. این هم عامل مهمی است. مثلا اگر در ایران قرار باشد درباره موضوعی صحبت شود تا زمانی که مرجع امنیتی اجازه ندهد، نمی توان این موضوعات را در رسانه پخش کرد. به اضافه اینکه در داخل کشو هم آنچنان که باید، ارتباطات وسیع تری با همه تفکرات فعال و روز کشور وجود ندارد. دیگر مرجعیت تام نمی‌تواند به عصر انحصار باز گردد. بزرگترین عاملی که باعث شکست انحصار صدا و سیما شده، گروه‌های اجتماعی و امکانات اینترنتی است.

س: آیا بهتر نیست قوانین انحصاری تغییر یافته  و امکان فعالیت رسانه‌ای به سایر گروه‌ها داده شود؟

ج: در همه جای دنیا نوعی نظارت به هر پخشی وجود دارد، اما در خصوص تولید، تهیه و ساخت این نوع انحصارها وجود ندارد. مهمترین عامل شکست انحصار صدا وسیما فعالیت کاربران در حوزه‌های اینترنتی است. معتقدم به گونه‌ای باید امکان پخش با نظارت فراهم شود. ضمن اینکه پخش توسط سایر نهادها فراهم شود تا از انحصار به قلمروی نظارت ورود کنیم. گمان می کنم در قانون اساسی سالهای نخستین انقلاب تصویری از انحصار رسانه‌ای وجود نداشته است. در آینده هم این انحصار ترک بر خواهد داشت. اما صدا و سیما نه تنها انحصار خود را کاهش نداده، بلکه سایر امکانات رسانه ای(شبکه نمایش خانگی، پلتفرم‌ها و...) ذیل اختیارات صدا و سیما قرار داده شده است.تنوع سلیقه‌ها در صدا و سیما می تواند بیشتر شود. تولید کنندگان محتوا هم وسیعتر، متعدد تر، متنوع تر و..شوند.چه برسد که  توسط ساترا سایه سنگین تری بر رسانه انداخته شود.سلیقه‌هایی که نمی توانستند با صدا و سیما کار کنند در سایر حوزه‌ها با اندکی تفاوت فعالیت می کردند، اما این گزاره هم زیر انحصار صدا و سیما قرار داده شد.اما در اینده نه چندان دور امکانات جدیدتری ایجاد می شود که دیگر نظارت بر آن ممکن نیست.

س:شما عملکرد مدیران فعل صدا و سیمای مانند پیمان جبلی و وحید جلیلی را چطور می بینید؟

ج: می دانم زمانی که اقای جبلی به صدا و سیما آمد، همکار ما بود در بخش خبر. به لحاظ رسانه‌ای تجربیات خوبی دارد. در آغاز کار هم صحبتهای خوبی داشت. شخصا فکر می کردم تحول خوبی در صدا و سیما رخ دهد. البته ساختاری که ایشان تحویل گرفت وضعیت مطلوبی نداشت. وقتی ایشان صحبت از تحول در رسانه کردند تصور شد که اتفاق خوبی می افتند. اما در جمع بندی باید بگویم اتفاق عجیب و غریب و خاصی رخ نداده است.رویکردهایی که ایشان به نظر می آمد قصد دارد در بحث تحول دنبال کند رخ ندادند. یا نتوانست یا نگذاشتند. عملکرد ایشان تفاوتی در روند سازمان از نظر افکار عمومی و میزان مخاطب ایجاد نکرده است. انتظاراتی که از ایشان می رفت؛ محقق نشد.

س: برخی معتقدند رییس واقعی صدا وسیما نه پیمان جبلی بلکه وحید جلیلی است.

ج: به هر حال هر عملکردی به نام جبلی نوشته می شود. من از کارکرد و سابقه رسانه‌ای جلیلی خبر ندارم و نمی دانم در رسانه چه کرده است؟ می دانم فعال فرهنگی بوده اما نمی دانم با چه تجربه و رزومه‌ای وارد این سطح از مدیریت رسانه‌ای شده اند. انتظار خود من از اقای جبلی بیشتر بود و انتظار داشتم به نسبت رییس قبلی صدا و سیما عمکرد بهتری داشته باشد.چون ایشان نسبت به علی عسگری، رسانه‌ای تر بود. جبلی شرایط مناسبی تحویل نگرفت و عملکرد قابل توجهی هم ارائه نکرد. اتفاق سازنده، مثبت و روبه به جلو به لحاظ افکار عمومی و مخاطب رخ نداده است. معتقدم سرمایه هر رسانه‌ای مخاطب است. به هر دلیلی مخاطب از دست داده شود و نتوان این ریزش را جایگزین کرد یعنی موفقیتی وجود ندارد.

س: از شما ممنونم و امیدوارم برای مخاطبان هم راهگشا باشد. البته ما پرسش‌های بسیاری درباره عملکرد صدا و سیما داشتیم اما با توجه به اینکه این پرونده در خصوص شبکه جام جم مطرح بود به آن پرداختیم .

 یادآوری : مصاحبه نسبتا مفصل در تاریخ اول آذرماه ۱۴۰۲ در روزنامه منتشر شد . در این اینجا قدری تلخیص و در چند مورد ( با نشان دادن در پرانتز  ) تصحیح و تکمیل شد

 

دیدگاه های واحد در حمایت از فلسطین

 از ابتکارات خوب صدا و سیما تدارک و پخش برنامه ای است به نام ؛ به افق فلسطین : در شبکه افق ،  برنامه مذکور طی روزهای گذشته و همزمان با تداوم حملات وحشیانه و همه جانبه نظامیان اسراییل به مردم مظلوم و بی پناه غزه پخش شده است . از ویژگی های ممتاز این برنامه نسبت به سایر برنامه های تبلیغی ، تحلیلی و توجیهی صدا و سیما در موضوعات مختلف ، دعوت از کارشناسان ، شخصیت ها سیاسی و فعالین فرهنگی ، اجتماعی جامعه با دیدگاه های مختلف بوده است که برایند نظراتشان نوعی همسویی در حمایت فلسطین و محکومت رژیم اسراییل نشان میدهد . این برنامه مانند همه برنامه های زنده در رادیو و تلویزیون ،به دلیل شرایط زنده بودن ،برخی  ضعف ها وحواشی هم داشته است ، از جمله اینکه افراد مدعو در موارد متعدد همتراز نیستند و گاهی افراد کمتر شناخته شده در سطح جامعه نیز در برنامه حضور یافته و اظهار نظر کرده اند که این حضور بیش از بهره مندی مخاطبان ،نوعی تبلیغ برای خود آنان محسوب میشود ، با این همه نفس برگزاری نشست و گفتگویی با تفکرات ، دیدگاه ها و پایگاه های مختلف سیاسی ، فرهنگی  ،امر مثبت و مبارکی است و اگر در حوزه های متعدد سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی داخلی نیز تعمیم پیدا کند که البته احتمالش بسیار کم و بنا بر رویه صدا و سیما تقریبا غیر ممکن است ، اگر چنین بشود ، میشودگفت که صدا و سیما در راستای شعار اعلام شده  مدیریت فعلی سازمان  و البته اهداف و وظایف ملی و هویتی خود حرکت کرده است ، حرکتی که  میتواند بسیاری از خلا ها و ضعف های  موجود را برطرف کند و جان دو باره ای به صدا و سیما در جذب مخاطب و جلب اعتماد مخاطبان ببخشد  . امیدواریم که چنین  رویه ای گسترده و معمول شود .

نبود سازمان موثر برای ایرانیان خارج از کشور

چند اداره و تشکیلات در وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات همچنین شبکه ای از صدا و سیما برای پوشش برنامه ای جهت ایرانیان خارج از کشور در سالهای گذشته فعالیت داشته و کم یا بیش هنوز هم نامی از آن ها در میان است . ولی گذشته از تعارفات معمول  ، دولت اصولا کدام ارتباط فعال و هدفمند با ایرانیان خارج از کشور دارد .؟  اصولا برداشت و شناخت ادرات تعریف شده در این موضوع از ایرانیان خارج از کشور چیست .؟ ایرانیان خارج از کشور چقدر اهمیت دارند .؟ فعالیت ها و حمایت هایی که از جانب حاکمیت در این ارتباط میشوند ، چگونه است ، چقدر موثر و سازنده است .؟

آنچه که بنظر میرسد این است که اولا  هیچگاه ساز و کار تعریف شده ، هماهنگ و منسجمی برای پیگری  امور  ایرانیان مهاجر و مقیم خارج از کشوروجود نداشته است، ثانیا در سالهای اخیر با گرفتاری های بیتشتر دولت ها در داخل حد اقل ارتباط قبلی نیز دچار وقفه شده است .

برخی از کشور ها برای مهاجرین و اتباع خود در خارج از کشور وزارتخانه یا سازمانی در سطح آن دارند ، سازمانی که از منافع شهروندان خود در خارج دفاع میکند از ارتباطشان با کشور مبدا  حمایت میکند و با روش های مختلف سعی دارد که از سرمایه های هموطنان مهاجر برای سرمایه گذاری و توسعه کشور  بهره بگیرد .

 در کشور ما کنسولگری ها و بخش کنسولی سفارتخانه ها کارهای کنسولی هموطنان را انجام میدهند ، اما یک برنامه ریزی هماهنگ ، هدفمند و پیگیرانه برای این منظور وجود ندارد یا حداقل میتوان گفت خدمت رسانی فوق العاده وجود دارند ، کار چشمگیری صورت نمیگیرد . در داخل کشور سازمان های مختلف نظارتی برای نظارت و بررسی کار نهادهای موظف وجود دارند ، همچنین مردم خود شاهد و ناظر نوع عملکردها ، برخوردها و انجام فعالیت ها ، هستند .اما بسیاری از مراجعین از خارج از کشور به نهادهای نظارتی دسترسی ندارند، یا مشکلات گرفتاری های خود را بعد از یکی دو تماس و پیگیری دنبال نمیکنند .

 گاهی در برنامه های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری سخن از توجه به ایرانیان خارج از کشور میشود ولی در عمل طی سالیان اخیر اتفاق مهم و قابل ذکری در این راستا صورت نگرفته است .